گفتگوی دروغ و حقيقت

روزی دروغ به حقیقت گفت :

میل داری باهم به دریا برویم وشنا کنیم؟حقیقت ساده لوح پذیرفت.

وگول خورد آن دو با هم به کنار ساحل رفتند.
وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را درآورد
دروغ حیله گر لباسهای اورا پوشید ورفت
از آن روز حقیقت عریان وزشت است اما
دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود .
پس ای بهترینم به ظاهر حرفها اکتفا نکن که حقیقت در پس پرده است
.

ادامه نوشته

سفره های افطار بدون صدای ربنای شجریان و با مجریگری حسن جوهرچی در ماه عسل

بدون شک ربنای استاد شجریان یکی از نماد های ماه مبارک رمضان برای ما ایرانیان بوده و هست وخواهد بود.صدای دلنشینی که همه با شنیدن این صدا به یاد ماه رمضان و سفره های افطار و...می افتادیم.تلوزیون ایران به خیالش این نماد را از ایرانیان گرفت تا بلکه این صدا فراموشمان شود و فقط به یک خاطره تبدیل  شود. اما اطمینان دارم این صدای ربنا مثل صداهای دیگر نیست که مردم ایران به راحتی آنرا فراموش کنند...

برنامه ی ماه عسل هم برنامه ی همیشگی نبود.حسن جوهرچی که در عمرش تجربه ی مجریگری را نداشت, با گریم سریال فاصله ها, مجریگری این برنامه را بر عهده گرفت.اگر برنامه ی دیشب ماه عسل را دیده باشید حتما متوجه شده اید که آقای جوهرچی هر چه می گفت از روی ورق بود و حتی نام افرادی که به برنامه دعوت شده بودند را از روی همان اوراق می خواند. تر دستی های احسان علیخانی در برنامه ی ماه عسل سال گذشته را هنوز فراموش نکرده ام...                                                                             
ادامه نوشته

شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن

               

از امروز ادعیه روزانه ماه مبارک را در قسمت"درباره ی وبلاگ" قرار میدهم

اسلام حقیقی و اسلام دروغین

دموکراسی می گوید: رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم

مارکسیسم می گوید: رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم.

فاشیسم می گوید: رفیق، نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن.

اسلام حقیقی می گوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسی.

اسلام دروغین می گوید: تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، و حرف بزن، امّا آن حرفی را که ما می گوییم.

دکتر علی شریعتی
منبع در ادامه مطلب

ادامه نوشته

مردی از جنس مردم

یادمه تو تبلیغات رئیس کنونی دولت نوشته شده بود:"مردی از جنس مردم"

مردم ایران به آمریکا میگن سگ کی هستی یا تو میگی؟

مردم ایران جلوی هزار نفر زن میگن ممه رو لولو برد یا تو میگی؟

مردم ایران جلوی هزار نفر مرد و زن میگن آمریکا ...بسوزه یا تو میگی؟


این آقا خیلی  اصرار داشتند که بگویند این جملات از ضرب المثل های ایرانی هستند.که فرهنگ ایرانی را هم برای افرادی که ایران ما را نمیشناسند زیر سوال بردند.


5ساله حسرت داشتن یک رئیس جمهور واقعی تو دلم مونده

5ساله حسرت داشتن یک رئیس جمهور با تربیت تو دلم مونده

5ساله حسرت داشتن یک رئیس جمهور با فهم و شعور تو دلم مونده

5ساله حسرت داشتن یک رئیس جمهور با "آدم" تو دلم مونده


5ساله که یک رئیس جمهور پلاستیکی داریم

5ساله که یک رئیس جمهور بی تربیت داریم

5ساله که یک رئیس جمهور بی فهم و شعور داریم

5ساله که یک رئیس جمهور از از جنس شیطان داریم

همه چی آرومه
من چقدر خوشحالم

بصیرت!

با علم و بصیرت به انتظار مهدی بایستیم که حسین را منتظرانش کشتند.

طلبه جوان و دختر فراری

شب هنگام محمد باقر -طلبه جوان-در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به ناگاه دختري وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره کرد که سكوت كند و هيچ نگويد.

دختر پرسيد: شام چه داري ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد....

ادامه نوشته

یا حجه ابن الحسن عسگری



در آستانه میلاد یگانه منجی عالم بشریت,حضرت حجه ابن الحسن عسگری هستیم.

این عید فرخنده  پیشاپیش بر همه ی شما عزیزان مبارک باد.



امروز قصد دارم یک شبهه را از بعضی از دوستان بر طرف کنم.(گرچه می دانم چشمان خیلی از این افراد بر حقایق بسته است.)

حتما همه شنیدید که بعضی از دوستان از آیت الله خامنه ای به عنوان سید حسینی که از خراسان قیام می کند و با ظهور مهدی موعود,پرچم اسلام را به دست امام مهدی میدهد,یاد می کنند.

من به این دوستان پیشنهاد می کنم بروند وچند تا کتاب بخوانند بعد افراد را به هم تطبیق بدهند.

مطلب زیر از نرم افزار" آخرین ذخیره" گرفته شده که در ادامه مطلب راجع به این نرم افزار توضیح میدهم. در قسمت پرسمان این نرم افزار سوالاتی پیرامون علایم حتمی ظهور پرسیده شده و توسط کارشناسان به این سوالات پاسخ داده شده. یکی از این سوالات از این قرار است:

ادامه نوشته

50تومان

دیشب سوار یک تاکسی شدم و یکی از مسافرای تاکسی پیاده شد.این آقا250تومان به راننده تاکسی داد و خواست بره که راننده تاکسی گفت 50 تومان دیگه باید بدی!مسافر گفت:من همیشه در این مسیر 250تومان پول میدم!روی شیشه ی ماشینتم این قیمت رو نوشته!اما راننده تاکسی که عصبی شده بود گفت: یک ساله که کرایه همینه و به نوشته ی روی شیشه هم کاری نداشته باش! اما اون مسافر پاشو کرده بود تو یه کفش که من به تو 50 تومان نمیدم!

راننده از کوره در رفت و از ماشین پیاده شد و یه دعوای حسابی برای 50تومان راه انداخت!

اون مسافر همچنان در حال کتک خوردن بود اما اون 50 تومان را نمی داد!

منم فوری از ماشین پیاده شدم تا یک تاکسی دیگه بگیرم!

نمیدونم آخر اون دعوا به کجا رسید اما چیزی که مهمه اینه که مردم کشور ما تا حدی در فلاکت و بد بختی گیر افتادن که به خاطر50 تومان با هم دعوا می کنند وحتی همدیگر رو به قصد کشتن می زنند.

 

با دیدن این صحنه ها باید به حال کشورمون گریه کنیم که واقعا چرا ایران ما این چنین شد؟

چرا ما فقط باید به گذشته کشورمان افتخار کنیم؟